برای دیدن محتوای سایت روی دکمه دسته بندی کلیک بفرمایید
افسردگی در کودکان غیرممکن نیست. شاید فکر کنید که افسردگی چیزی است که فقط بزرگسالان به آن مبتلا می شوند، اما افسردگی دوران کودکی بسیار واقعی است و کودکان در سنین پیش دبستانی با آن تشخیص داده شده اند.
افسردگی دوران کودکی نه تنها یادگیری، بازی و دوستیابی را برای کودکان سختتر میکند، بلکه خطر ابتلا به افسردگی را در آینده در زندگی افزایش میدهد. اگر فکر می کنید فرزندتان ممکن است افسرده باشد، این موضوع را نادیده نگیرید. مراقب رفتار آنها باشید و در مورد خلق و خوی آنها با آنها صحبت کنید. اگر هنوز نگران هستید، گام های بعدی را برای کمک گرفتن از آنها بردارید.
روش 1 از 3. توجه به تغییرات
به عنوان مثال، اگر کودک شما اغلب جملاتی مانند "هیچ چیز سرگرم کننده نیست" یا "هیچ فایده ای برای تلاش وجود ندارد" می گوید، ممکن است افسرده شود.
به نحوه صحبت فرزندتان در مورد خودش گوش دهید. نگرش منفی و خودانتقادی می تواند نشانه افسردگی باشد. اگر فرزندتان خود را به خاطر چیزهایی که تقصیر او نیست سرزنش میکند یا همیشه خود را پایین میآورد، توجه کنید.
به عنوان مثال، نظراتی مانند "من همه چیز را خراب می کنم" یا "من بدترین دانش آموز مدرسه هستم" را نادیده نگیرید.
توجه داشته باشید که آیا کودک شما تحریک پذیر یا عصبانی به نظر می رسد. کودکان افسرده اغلب احساسات خود را با صحبت کردن با بزرگسالان، دعوا با خواهر و برادر یا همسالان خود نشان می دهند و خیلی راحت ناامید می شوند. اگر مزاج فرزندتان اخیراً بهتر شده است، ممکن است مشکلی وجود داشته باشد.
برخی از کودکان افسرده قادر به مقابله با انتقاد سازنده نیستند. از خود بپرسید که آیا فرزندتان بعد از اینکه او را در مورد چیزی اصلاح کردید عصبانی می شود یا کاملاً تسلیم می شود.
به عادات خواب و خوردن کودک خود توجه کنید. اگر کودک شما شروع به بیدار ماندن تا ساعات اولیه صبح کرده است، یا اگر به سختی از رختخواب بلند می شود، ممکن است افسرده باشد. تغییرات وزن، از دست دادن اشتها، یا میل به غذا نیز می تواند نشان دهنده این باشد که چیزی اشتباه است.
توجه داشته باشید که آیا فرزند شما در مدرسه مشکل دارد. اگر فرزندتان در مدرسه دچار مشکلاتی شد، مانند حضور کم یا نمرات ضعیف، توجه کنید. به طور منظم با معلمان فرزندتان صحبت کنید تا بتوانید به محض بروز هر گونه مشکلی آگاه شوید.
مراقب زندگی اجتماعی فرزندتان باشید. از خود بپرسید که آیا کودک شما بیش از حد معمول گوشه گیر به نظر می رسد؟ کودکان و نوجوانان افسرده اغلب از اعضای خانواده دور می شوند و زمان بیشتری را به تنهایی سپری می کنند، یا ممکن است از دیدن دوستان خود یا رفتن به مدرسه بی میل شوند.
شکایت در مورد درد را جدی بگیرید. آیا کودک شما از سردرد، معده درد یا سایر علائم جسمی مرموز که به نظر می رسد دلیلی ندارند، شکایت دارد؟ افسردگی می تواند باعث درد شود که حتی با مسکن یا سایر درمان ها از بین نمی رود.
اگر کودک شما به طور مکرر در مورد علائم فیزیکی صحبت می کند، او را نزد پزشک ببرید تا ببیند آیا مشکلی هست یا خیر.
تأثیر رویدادهای تغییر دهنده زندگی را بشناسید. اگر فرزند شما یک تجربه آسیب زا مانند طلاق والدین یا بیماری یا آسیب جدی را پشت سر گذاشته است، به نحوه تأثیر آن بر او توجه داشته باشید. رویدادهای دیگری که ممکن است بر فرزندان شما تأثیر بگذارد عبارتند از سوء استفاده، از دست دادن یکی از عزیزان یا آسیب های دیگر.
به فرزندتان کمک کنید به شما اعتماد کند. با کودک خود صبور و ملایم باشید، حتی اگر از رفتار او ناامید شده باشید. به سرزنش یا انتقاد از آنها عادت نکنید، در غیر این صورت کودکان نمی خواهند با شما صحبت کنند. به آنها نشان دهید که به آنها اهمیت می دهید و می خواهید به آنها گوش دهید.
اگر می خواهید برای فرزندتان پیامدی را در نظر بگیرید، این کار را از روی عصبانیت انجام ندهید. آرام بمانید و مطمئن شوید که فرزندتان دلیل این انضباط را درک می کند.
با گوش دادن به صحبت های فرزندتان وقتی با شما صحبت می کند، اعتماد ایجاد کنید. احساسات و نگرانی های کودک را جدی بگیرید.
از فرزندتان بپرسید که اخیراً چه احساسی داشته است. در یک لحظه مناسب، از فرزند خود بپرسید که آیا می خواهد در مورد چیزی صحبت کند یا خیر. هر گونه علائم نگران کننده ای را که متوجه شده اید به او بگوئید.
به عنوان مثال، میتوانید بگویید: "اخیراً چه چیزی در ذهنت بوده، ؟ متوجه شده ام که این روزها زیاد از اتاقت بیرون نمی آیی. آیا همه چیز خوب است؟"
زمانی را انتخاب کنید که شما و فرزندتان مشغول نباشید.
بسیاری از بچه ها برای شروع به صحبت کردن فقط به کمی تشویق نیاز دارند، اما اگر فرزندتان حرفش را زد، او را مجبور نکنید تا با شما صحبت کند. زمان دیگری دوباره امتحان کنید.
به حرف فرزندتان گوش دهید. هر چه فرزندتان به شما می گوید، تمام توجه خود را به او معطوف کنید. حرفش را قطع نکنید حتی اگر به نظر می رسد که فرزندتان در بیان خود مشکل دارد، سؤالاتی بپرسید تا به او کمک کند کلمات مورد نیاز خود را پیدا کند، اما کلمات را در دهان او قرار ندهید.
به عنوان مثال، اگر پسر شما در دوست یابی در مدرسه مشکل دارد، می توانید بگویید: "به نظر می رسد احساس بدی نسبت به خود داری و ناراحتی. زیرا بچه های دیگر از تو نمی خواهند با آنها بازی کنی. آیا این درست است؟"
کودک شما ممکن است نداند چگونه احساسات خود را شناسایی و بیان کند، به خصوص اگر خیلی کم سن و سال باشد. همچنین ممکن است از صحبت در مورد مشکلات خود خجالت بکشند. به زبان بدن آنها و چیزهایی که نمی گویند علاوه بر آنچه به شما می گویند توجه کنید.
به عنوان مثال، اگر دخترتان خم میشود، از تماس چشمی خودداری میکند و دستهایش را جمع میکند در حالی که به شما میگوید مشکلی نیست، ممکن است حقیقت را نگوید. سعی کنید چند سوال ملایم بپرسید تا به او کمک کنید حرفش را باز کند.
عادت کنید هر روز با فرزندتان صحبت کنید. به او بیاموزید که زندگی چگونه است - سعی کنید متوجه شوید با چه کسانی وقت می گذراند، چه احساسی نسبت به مدرسه دارد و چه امیدها و نگرانی هایی دارد. وقتی با فرزندتان هماهنگ هستید، سریعتر متوجه می شوید که چیزی دارای مشکل است.
سعی نکنید خودتان تشخیص دهید که فرزندتان افسردگی دارد. حتی اگر برخی از علائم افسردگی را نشان دهند، ممکن است در واقع افسرده نباشند. اگر همچنان نگران هستید، آرام باشید و برای ارزیابی با پزشک اطفال فرزندتان تماس بگیرید.
اگر کودک شما کمتر از دو هفته است که علائم را تجربه کرده است، ممکن است نوسانات خلقی طبیعی داشته باشد. تا زمانی که کودک شما در بحران به نظر نمی رسد، صبر کنید و ببینید که آیا علائم از مرز دو هفته میگذرد یا خیر.
2. از سایر افرادی که به طور مرتب فرزند شما را می بینند، نظراتی را دریافت کنید تا زودتر متوجه افسردگی احتمالی شوید.
با سایر اعضای خانواده، معلمان فرزندتان و هر بزرگسال دیگری که اغلب با فرزندتان تعامل دارند صحبت کنید. از آنها بپرسید که آیا متوجه رفتارهای متفاوت یا مشکلات خلقی فرزندتان شدهاند. البته مراقب برچسب زدن به کودکتان در فامیل باشید و این کار را هوشمندانه انجام دهید.
فرزندتان را برای معاینه نزد پزشک اطفال ببرید. در مورد علائمی که متوجه شده اید به پزشک بگویید و از او بخواهید که دلایل فیزیکی را چک کند. اگر فرزند شما از نظر جسمی سالم باشد، پزشک احتمالاً شما را برای ارزیابی به یک متخصص بهداشت روانی کودکان یا روان شناس کودک ارجاع می دهد.
گزینه های درمانی فرزندتان را با پزشک، روانشناس یا روانپزشک او در میان بگذارید. اگر آنها رفتار درمانی شناختی را توصیه می کنند، قرار ملاقاتی با یک درمانگر برای فرزندتان بگذارید و از پیشرفت او با خبر باشید. اگر فرزند شما به دارو نیاز دارد، مطمئن شوید که آن را طبق دستور مصرف می کند.
درمان ممکن است شامل شما و فرزندتان شود یا به مرور زمان ممکن است فرزند شما به تنهایی با درمانگر ملاقات کند.
درمان شناختی رفتاری اغلب برای درمان افسردگی در کودکان و نوجوانان توصیه می شود. معمولاً دارو فقط در موارد متوسط یا شدید تجویز می شود.
به فرزندتان کمک کنید درمانگری را پیدا کند که با او راحت است. ممکن است مجبور شوید بیش از یک مورد را امتحان کنید تا کسی را پیدا کنید که مناسب است.
با دادن غذاهای مغذی به فرزندتان و تشویق او به ورزش کردن به او کمک کنید سالم بماند. با انجام کارهای سرگرم کننده با هم، روحیه آنها را تقویت کنید، و مطمئن شوید که برای دیدن دوستان خود و کار روی سرگرمی های خود وقت لازم اختصاص داده می شود.
به عنوان مثال، می توانید با فرزندتان فیلم تماشا کنید یا بعدازظهر را در پارک مورد علاقه خود به پیاده روی بگذرانید.
اگر فرزندتان هر گونه رفتار تخریبی از خود نشان می دهد یا در مورد خودکشی صحبت می کند، فوراً به دنبال کمک حرفه ای باشید و کودک خود را برای هیچ دوره ای تنها نگذارید.
با این امید که مطالب عنوان شده توانسته باشد تا حدی زیادی به شما در ارزیابی فرزندتان کمک کند. همیشه به یاد داشته باشید که نباید خودسرانه و با توصیه های غیرحرفه ای به درمان افسردگی کودک پرداخت و یا حتی تشخیص غیرحرفه ای داد. روان شناسان و روان درمانگران کودک برای همین امر آموزش دیده اند. به آن ها اعتماد کنید و از آن ها کمک بگیرید.